نظام ولايت فقيه نظام بسيار مقتدري است البته به زعم خودشان و فرستاده و نظر کرده امام زمان است و مخالفت با او مخالفت صريح با درگاه احديت است
قسمت از مصاحبه پدر شهيد محمد کامراني توجه من رو به خودش جلب کرد و اونم اين نکته بود که عيننا نقل ميشود
"
سوال:آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان...
پاسخ: محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد.. "
طرف را گرفته اند برده اند زندان فقط به خاطر شک و ظن اونم نيروهاي لباس شخصي بعد طرف رو تا سر حد مرگ کتک زده اند و بعد از عفونت و رو به وخامت رفتن حالش او را لطف کرده اند و به بيمارستان آورده اند آنهم در حالت کما که هيچ حرکتي نميتواند بکند
باز در اين حالت هم دست و پاي او را بسته اند و آنها ميدانستند به خاطر حجم زياد شکنجه احتمال مرگ بالاست ولي بازهم با تمام اين تفاسير دست و پاي او را بسته اند
آقاي ولي فقيه که خود را نماينده امام زمان ميداني
آقاي هاشمي که ميگويي زندان خوب است
اگر ذره اي اين شکنجه ها رو با شما ميکردند الان تمام دارايي هاي مملکت را پشت قواله خود ميزديد و تمام ملت را نوکر خود ميدانستيد چون در زمان طاغوت شکنجه شده ايد
حال ببنيد خود با زندانيان چه ميکنيد
اين قصه يکي از خانواده شهدا بود که تعريف شد و مطمئنا شرح حالهاي زجر آور تري وجود دارد
آيا نظامي که به مردم وعده ميدانيد اين بود؟
اگر روزي چنين اتفاقاتي بر فرزند شما برود بازهم سکوت ميکنيد و سر قدرت تعارف ميکنيد ؟
قسمت از مصاحبه پدر شهيد محمد کامراني توجه من رو به خودش جلب کرد و اونم اين نکته بود که عيننا نقل ميشود
"
سوال:آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان...
پاسخ: محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد.. "
طرف را گرفته اند برده اند زندان فقط به خاطر شک و ظن اونم نيروهاي لباس شخصي بعد طرف رو تا سر حد مرگ کتک زده اند و بعد از عفونت و رو به وخامت رفتن حالش او را لطف کرده اند و به بيمارستان آورده اند آنهم در حالت کما که هيچ حرکتي نميتواند بکند
باز در اين حالت هم دست و پاي او را بسته اند و آنها ميدانستند به خاطر حجم زياد شکنجه احتمال مرگ بالاست ولي بازهم با تمام اين تفاسير دست و پاي او را بسته اند
آقاي ولي فقيه که خود را نماينده امام زمان ميداني
آقاي هاشمي که ميگويي زندان خوب است
اگر ذره اي اين شکنجه ها رو با شما ميکردند الان تمام دارايي هاي مملکت را پشت قواله خود ميزديد و تمام ملت را نوکر خود ميدانستيد چون در زمان طاغوت شکنجه شده ايد
حال ببنيد خود با زندانيان چه ميکنيد
اين قصه يکي از خانواده شهدا بود که تعريف شد و مطمئنا شرح حالهاي زجر آور تري وجود دارد
آيا نظامي که به مردم وعده ميدانيد اين بود؟
اگر روزي چنين اتفاقاتي بر فرزند شما برود بازهم سکوت ميکنيد و سر قدرت تعارف ميکنيد ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر